کد مطلب:217473 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:238
مبارزه با عوام فریبی هارون
یكی از شگردهای تبلیغاتی دستگاه خلافت، مسأله انتساب هارون به خاندان رسالت بود و شخص هارون بر این مساله بسیار تكیه می كرد. او روزی وارد مدینه شد و سمت قبر پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) رهسپار گردید. هنگامی كه به حرم رسید و انبوه جمعیت را دید، رو به قبر پیامبر كرد و گفت: درود بر تو ای پیامبر خدا، درود بر تو ای پسر عمو. او این كلمات را با صدای بلند گفت تا مردم بدانند خلیفه پسرعموی پیامبر است. در این هنگام امام هفتم (علیه السلام) كه در آن جمع حاضر و از هدف هارون آگاه شده بود. نزدیك قبر پیامبر رفت و با صدای بلند فرمود: درود بر تو ای پیامبرخدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، درود بر تو ای پدر. هارون از این سخن سخت ناراحت شد، رنگ صورتش تغییر یافت و بی اختیار گفت: واقعا این افتخار است. [1] .
هارون نه تنها كوشش می كرد انتساب خویش به مقام رسالت را به رخ مردم بكشد، بلكه به وسایلی می خواست پیامبر زادگی این پیشوایان بزرگ را نیز انكار كند. او روزی به امام كاظم (علیه السلام) گفت: شما چگونه ادعا می كنید فرزند پیامبرید در حالی كه فرزندان علی (علیه السلام)هستید؛ زیرا هركس به جد پدری خود منسوب می شود، نه جد مادری!؟ امام كاظم (علیه السلام) در پاسخ آیه ای را تلاوت فرمود كه خداوند ضمن آن می فرماید: «... و از نژاد ابراهیم، داوود، سلیمان، ایوب، زكریا، یحیی، عیسی و الیاس را كه همگی از نیكان وشایستگانند. هدایت كردیم.» آنگاه فرمود: در این آیه، عیسی از فرزندان پیامبران پیشین شمرده شده است در صورتی كه او پدر نداشت و تنها از طریق مادرش مریم نسبتش به پیامبران می رسید. پس به حكم این آیه، فرزندان دختری نیز فرزند شمرده می شوند. ما نیزبه واسطه مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزند پیامبریم. [2] .
در مناظره مشابه دیگری، امام در پاسخ به این پرسش كه چرا شما خود را فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می نامید؟ فرمود: ای هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را برای خود خواستگاری كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج می كنی؟ هارون گفت: نه تنها تزویج می كنم بلكه با این وصلت به تمام عرب و عجم افتخار می كنم.
امام فرمود: ولی این قضیه در مورد من صادق نیست. نه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دختر مرا خواستگاری می كند و نه من دخترم را به او تزویج می كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولی تو از نسل پیامبر نیستی. [3] .
هارون نه تنها كوشش می كرد انتساب خویش به مقام رسالت را به رخ مردم بكشد، بلكه به وسایلی می خواست پیامبر زادگی این پیشوایان بزرگ را نیز انكار كند. او روزی به امام كاظم (علیه السلام) گفت: شما چگونه ادعا می كنید فرزند پیامبرید در حالی كه فرزندان علی (علیه السلام)هستید؛ زیرا هركس به جد پدری خود منسوب می شود، نه جد مادری!؟ امام كاظم (علیه السلام) در پاسخ آیه ای را تلاوت فرمود كه خداوند ضمن آن می فرماید: «... و از نژاد ابراهیم، داوود، سلیمان، ایوب، زكریا، یحیی، عیسی و الیاس را كه همگی از نیكان وشایستگانند. هدایت كردیم.» آنگاه فرمود: در این آیه، عیسی از فرزندان پیامبران پیشین شمرده شده است در صورتی كه او پدر نداشت و تنها از طریق مادرش مریم نسبتش به پیامبران می رسید. پس به حكم این آیه، فرزندان دختری نیز فرزند شمرده می شوند. ما نیزبه واسطه مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزند پیامبریم. [2] .
در مناظره مشابه دیگری، امام در پاسخ به این پرسش كه چرا شما خود را فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می نامید؟ فرمود: ای هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را برای خود خواستگاری كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج می كنی؟ هارون گفت: نه تنها تزویج می كنم بلكه با این وصلت به تمام عرب و عجم افتخار می كنم.
امام فرمود: ولی این قضیه در مورد من صادق نیست. نه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دختر مرا خواستگاری می كند و نه من دخترم را به او تزویج می كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولی تو از نسل پیامبر نیستی. [3] .
[1] سيره پيشوايان، ص 431.
[2] همان، ص 433.
[3] همان، ص 432.